گفت و گو با صمد کارگر ( مدیر و موسس گروه بین المللی 10points ) در هر شرایطی، آموزش جدی لازمه یک کسب و کار موفق است

در هر شرایطی، آموزش جدی لازمه یک کسب و کار موفق است.

483 بازدید / چهارشنبه 17 دی 1399 / دسته بندی : اخبار

بسپار/ایران پلیمر چندی قبل گفت و گوی زنده اینستاگرامی داشتیم با مهندس صمد کارگر. این گفت و گو مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت. برای همین در این شماره از وی دعوت کردیم تا برخی موارد آن گفت و گو را تکمیل و برخی ناگفته ها را که به دلیل محدودیت زمانی امکانپذیر نشده بود در این مصاحبه اضافه کند. امیدوارم خواندن این متن به خوانندگان متخصص بسپار انگیزه‌های بیشتری برای کار در کشور بدهد.

کارگر: من عمدتا در پتروشیمی کار و فعالیت کرده‌ام. سوابق من از پتروشیمی بندر امام شروع شد در قسمت های سایت، مهندسی فرآیند، تحقیق و توسعه و … . حدود ۸ سال در آنجا فعالیت داشتم. بعد از آن پتروشیمی تخت جمشید را احداث کردم. آنجا هم مدیر پروژه، رییس مجتمع و مدیرعامل بودم. بعد از آن مدتی در پتروشیمی صدف مدیرعامل بودم و مدتی هم در اکسیرحلال مدیرعامل بودم که یک پروژه هگزان ۵۰ هزار تنی در عسلویه است.
این نکته را اضافه کنم که پروژه صدف مجتمعی ۲۵۰-۳۰۰ میلیون دلاری است در عسلویه. پتروشیمی تخت جمشید هم یک پروژه ۲۵۰ میلیون دلاری بود.
در رابطه با ۱۰Points هم خب در حقیقت ما ۲۰ سال پیش اولین شرکتش را راه اندازی کردیم و بعد آرام آرام در این ۲۰ سال شرکت‌ها اضافه شدند و اخیرا هم به ۱۳ شرکت رسیده است. یعنی در حقیقت شده ۱۰Points+. این شرح مختصری است از سابقه فعالیت بنده.

بسپار- در ایران و در پتروشیمی تخت جمشید یک انتقال خط دست دوم و باز طراحی انجام شد توسط شما. داستان آن را بفرمایید.
کارگر: من سال ۸۴ که از پتروشیمی بندرامام خارج شدم، شرکت خودم را در اصفهان راه اندازی کردم و بعد گروه شیمی رازی از من درخواست کرد که واحد SBR برایشان راه اندازی کنم و ما خب با خیلی از شرکت های صاحب لایسنس صحبت کردیم که ببینیم به چه شکلی پیش می‌رود. منتها نزدیک شدیم به همان اوایل سال ۸۵ و به تحریم ها برخوردیم و نتوانستیم آن کار را برایشان انجام دهیم. همان طور که سرچ می‌کردیم یکی از دوستان من در استرالیا گفت که یک واحد دست دوم هست که توسط اکسون موبیل امریکا برای فروش گذاشته شده. یک بازدیدی ایشان داشتند و یک گزارش اولیه دادند. ما بلند شدیم و رفتیم آنجا، دیدیم که این واحد، شرایط خوبی دارد. می توان آن را آورد و  در کشور نصب کرد. آنها به دلیل اینکه خوراک نداشتند تعطیل کرده بودند.
البته این کارهایی که می‌گویم یک سال و نیم طول کشید ولی آن واحد را باز کردیم و آوردیم. این واحد را ما حدود ۱ میلیارد تومان و خیلی ارزان خریدیم. آوردیم در ماهشهر مهندسی کردیم و رساندیمش به این واحدی که الان ۲۵۰ میلیون دلار ارزش دارد. بعضی وقت ها حتی خودم با خودم می گویم چه طور می‌شود یک واحد ۱ میلیارد تومانی را تبدیل کرد به یک واحد ۶-۷ هزار میلیارد تومانی؟!
تخت جمشید یکی از آن نمونه‌ها است که بدون گرفتن وام ارزی ریالی، سهامداران توانستند این کار را انجام دهند. ما این کار را برایشان انجام دادیم و یکی از واحدهای استراتژیک هم حساب می‌شود از نظر شرکت ملی صنایع پتروشیمی. چون محصولاتش SBR است و برای تایرسازی استفاده می‌شود که خود صنایع تایرسازی، یک صنعت استراتژیک است. این واحدها اگر نبودند، نزدیک به ۳۰۰-۴۰۰ میلیون دلار باید واردات انجام می‌شد. خب این جلویش گرفته شد و گرنه وضعیت خیلی فرق می‌کرد از لحاظ قیمت تایر که خیلی هم اهمیت دارد. چون ما ۹۰ درصد حمل و نقل مان جاده ای است. در واقع برخلاف کشورهای دیگر که به جای جاده از هوا و دریا استفاده می‌کنند.
در حقیقت رویکردی که ما به کار بردیم برای خرید این خط و نصب و راه اندازی آن، همان رویکردی است که شعار ما هست همیشه. می گوید: make it simple یعنی آسان کن کار را و پیچیدگی ها را بگذار جز به جز بشوند. من یادم هست در مرحله ساخت و ساز که کارها خوب پیش نمی رفت (در پروژه های دست دوم همیشه این داستان ها هست) من آمدم پروژه را به ۴۰ میکروپروژه تقسیم کردم و در هر بخش یک نفر را مسئول یک بخش کردم و ددلاین و یک بودجه ای برایش تعریف کردم و خشبختانه در آن بازه زمانی ما توانستیم ۲۲ ماهه این واحد را راه اندازی کنیم. برخلاف خیلی از واحدهای دست دوم که ۵ سال و ۱۰ سال هم داشتیم که طول کشیده بود و بودجه هایشان هم تا ۱۰ برابر بودجه ما بود.

بسپار- یک کارآفرین از نظر شما چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
کارگر: به نظر من کارآفرینی بیشتر از این که یک ویژگی باشد، یک سبک زندگی است. ما چون از قدیم در خانواده پدر و مادری مان یاد گرفته بودیم که خیلی کارها را خودمان انجام دهیم، از دوره راهنمایی در کارگاه های نجاری مشغول بودیم، در دبیرستان کارهای ساختمانی و بنایی مشغول بودیم و خود پدرمان بیزینس داشت و در کار کشاورزی بود، در واقع این سبکی بود که ما بار آمده بودیم و یاد گرفته بودیم. در طول مسیر هم دانشگاه و بعد از آن تجربه‌های کاری اینها همگی کمک کرد که این قضیه بیشتر خودش را نشان بدهد ولی به نظر من خیلی از کارآفرین‌ها شاید چیزهایی می‌بینند که دیگران نمی بینند و خب این تفاوت را ایجاد می کند.
من هرجایی را نگاه می کنم می بینم فرصت است یعنی همه جا امکانات هست و همه چیز هست در ایران. کشور ثروتمند، کشوری که بازار خیلی بزرگی دارد و همین بازار باعث می شود خیلی از کسب و کارهای شما اگر کیفیت خوبی داشته باشد و از نظر رقابت پذیری توانمند باشد، طبیعتا بازار را در دست بگیرد.